• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
چهار شنبه 23 مهر 1399
کد مطلب : 113139
+
-

کوششی  برای نامیدن غم

بیژن جلالی پس از انتشار مجموعه «روزها»، مثل احمدرضا احمدی، پرسشی را آشکارتر از گذشته پیش می‌کشد؛ آیا کلام می‌تواند عاری از همه ویژگی‌های ظاهری شعر سنتی باشد و همچنان شعر باشد؟

  جمال رهنمایی 

«خورشید روز در پس پرده‌ای از شب/ خواهد آرمید/ ولی من زیر خورشید سرنوشت/ همچنان روان خواهم بود/ و همچنان کشتزارها/ درختان و جویبارها/ همراه من خواهند آمد».
دهه40 آمده است و روزی نیست که شاعری نوگرا سربرنیاورد و جریانی تازه اعلام موجودیت نکند. در این میان شاعرانی نیز مستقل از جریان‌ها ظهور می‌کنند که یکی از مهم‌ترین‌هایشان بیژن جلالی است. درک و دریافت بیژن جلالی از شعر، خارج از سنت ادبی ایران و جریان نوگرای شعر فارسی شکل گرفته است. او سال‌هایی را در فرانسه تحصیل کرده و بیشتر از اینکه با شعر فارسی مأنوس باشد، شعر شاعران اروپایی را خوانده است و شعری که ارائه می‌کند نیز به ترجمه شعر شاعران اروپایی شبیه‌تر است.
«دنیا از پنجره اتاق به درون می‌ریزد/ و از روزنه چشم‌هایم/ به دنیای دیگری می‌پیوندد/ من چون جویی هستم/ که بین دو مزرعه جریان دارد».
بیژن جلالی شعری متفاوت به‌دست می‌دهد که پیش‌تر در شعر نو فارسی سابقه نداشته است. شعر او اغلب درک و دریافت‌های کوتاه از جهان و زندگی است با درونمایه‌های فلسفی که البته گاه اندیشه در آنها غلبه پیدا می‌کند. بیژن جلالی شاعری است با حداقل برجسته‌سازی زبانی. در شعر او نشانه‌های برجسته‌سازی زبانی و کوشش برای خلق زبان شاعرانه از شعر احمدرضا احمدی نیز کمتر است. احمدرضا احمدی و بیژن جلالی مجموعه‌های نخستشان را در سال 1341 منتشر می‌کنند و توأمان پرسشی را آشکارتر از گذشته پیش می‌کشند که آیا کلام می‌تواند عاری از همه ویژگی‌های ظاهری شعر سنتی باشد و همچنان شعر باشد؟ البته که بسیاری در شعر بودن قطعات بیژن جلالی و احمدرضا احمدی تردید می‌کنند. دهه40 است و هنوز تعریف شعر و تفاوت‌های شعر نو و شعر سنتی و چارچوب‌های نظری شعر نو برای بسیاری از شاعران به‌طور کامل روشن نیست.
«در معبد دنیا/ لختی به‌انتظار معجزه/ سر به سجده فرومی‌بریم/ و چون سر برداشتم/ مرد دیگری ست/ که در معبد دیگری/ به انتظار معجزه/ سر به سجود آورده است».
روزها، مجموعه 4جزوه در 224صفحه است؛ جزوه اول کوششی است برای نامیدن خداوند، جزوه دوم کوششی است برای نامیدن امید، جزوه سوم کوششی است برای نامیدن غم و جزوه چهارم مجموعه‌ای است از قطعات مختلف. شمار سطرها و قطعه‌های معمولی در میان انبوه شعرهای کتاب کم نیست. اما در خلال قطعه‌های معمولی ناگهان با شعرهایی مواجهه می‌شویم که از چشم‌انداز تازه‌ای به جهان و پدیده‌ها می‌نگرند و همین شعرها برای تمایز بیژن جلالی کفایت می‌کند.
«آیا ممکن است که ما نیز/ چون برگ‌های پاییزی/ رقص‌کنان/ به سوی خاک رویم/ و در انبوه مردگان/ در انتظار بهار دل‌‌انگیز/ به آرامی و رضا/ بیاساییم».
بیژن جلالی آغازگر شعر کوتاه در دوره معاصر است. شعر کوتاه از دهه40 تا امروز شکل‌های گوناگونی پیدا کرده و به تفاریق ایام فراگیر ‌شده است. بعد از ترجمه هایکوهای ژاپنی به فارسی یا در سال‌های اخیر پس از گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، شاعران بسیاری از نسل‌های گوناگون به شعر کوتاه رو آورده‌اند، اما فضل تقدم بیژن جلالی انکارناشدنی است و شمار شعرهای کوتاهی که از او به‌جا مانده است، سبب شده تا همچنان مهم‌ترین شخصیت شعر کوتاه فارسی باشد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :